جدول جو
جدول جو

معنی نمایش کردن - جستجوی لغت در جدول جو

نمایش کردن(غُ شَ / شِ گُ تَ)
جلوه کردن:
دگر شب نمایش کند پیشتر
تو را روشنائی دهد بیشتر.
فردوسی.
، نمودن. راه نمائی کردن. دلالت کردن:
مرا گر بدین ره نمایش کنید
وز آن بند راه گشایش کنید.
فردوسی.
، تظاهر کردن:
به پیروزی اندر نمایش کنید
جهان آفرین را ستایش کنید.
فردوسی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ستایش کردن
تصویر ستایش کردن
ستودن، مدح کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نیایش کردن
تصویر نیایش کردن
عبادت کردن پرستش کردن: (یزدان را نیایش کرد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آرایش کردن
تصویر آرایش کردن
تزئین، آراستن، خودسازی تدبیج، تنقیش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسایش کردن
تصویر آسایش کردن
استراحت کردن آسایش گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمایت کردن
تصویر حمایت کردن
پادن نگاهبانی کردن دفاع کردن از کسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ستایش کردن
تصویر ستایش کردن
مدح کردن، ستودن، شمریدن
فرهنگ لغت هوشیار
میل کردن تمایل یافتن: گرایش نکردی بکار دگر گهی پای کندی زتن گاه سر. (نظامی)، قصد کردن آهنگ کردن: گهل دل برفتن گرایش کند گهی خواب را سر ستایش کند. (نظامی سروری)، سرپیچی کردن نافرمانی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
آسیب رساننده آزار دهنده گزنده: نه از تخم ایرج زمین پاک شد نه زهر گزاینده تریاک شد، مجازات کننده کیفر دهنده: گزاینده هر که جوید بدی (خدا) فزاینده فره ایزدی، موهن زننده: بگفت آن گزاینده پیغام اوی همانا که بد زان سخن کام اوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نباشی کردن
تصویر نباشی کردن
نبش قبرکردن: یکی درآن شهربود نباشی کردی نام اومهرویه
فرهنگ لغت هوشیار
پاک کردن (جامه و غیره) تطهیر: دانشمند گفت: جامه ها نمازی کنیم و کفنها که باب بر آورده ایم در گردنهااندازیم، از آلایش پاک داشتن سره کردن: نمازت را نمازی کن بهفت آب نیاز ارنه نمازی کاین چنین نبود جنب خوانند اخوانش. (خاقانی)، نماز گزاردن: خدای تو جهانی پر فرشته همه از فیض روحانی سرشته فرستاد اینت لطف کارسازی که تا کردند برخاکم نمازی. (اسرارنامه عطار) مقابل نا نمازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حمایل کردن
تصویر حمایل کردن
((~. کَ دَ))
از شانه یکبری آویختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نهایی کردن
تصویر نهایی کردن
Finalize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نمادین کردن
تصویر نمادین کردن
Typify
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نمایش دادن
تصویر نمایش دادن
Display, Exhibit
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نوازش کردن
تصویر نوازش کردن
Caress, Stroke
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شمارش کردن
تصویر شمارش کردن
Count, Number
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حمایت کردن
تصویر حمایت کردن
Sponsor, Advocate, Espouse, Prop, Support, Sustain
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آرایش کردن
تصویر آرایش کردن
Style
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از آزمایش کردن
تصویر آزمایش کردن
Experiment, Assay, Test
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ستایش کردن
تصویر ستایش کردن
Acclaim, Exalt, Glorify, Laud
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ستایش کردن
تصویر ستایش کردن
аплодировать , возвеличивать , прославлять , восхвалять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نهایی کردن
تصویر نهایی کردن
finalizar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نمادین کردن
تصویر نمادین کردن
tipificar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نمایش دادن
تصویر نمایش دادن
exhibir
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نوازش کردن
تصویر نوازش کردن
acariciar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شمارش کردن
تصویر شمارش کردن
считать , нумеровать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آزمایش کردن
تصویر آزمایش کردن
анализировать , экспериментировать , тестировать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حمایت کردن
تصویر حمایت کردن
выступать в защиту , поддерживать , спонсировать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از آرایش کردن
تصویر آرایش کردن
стилизовать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نمادین کردن
تصویر نمادین کردن
tipificar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نمایش دادن
تصویر نمایش دادن
exibir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نوازش کردن
تصویر نوازش کردن
acariciar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نهایی کردن
تصویر نهایی کردن
finalizar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از آرایش کردن
تصویر آرایش کردن
stylen
دیکشنری فارسی به آلمانی